سخنان آقای جوانفکر را می‌توان نقطه اوج بی‌تقوایی سیاسی جریانی دانست که به دروغ طی شش سال گذشته خود را در صف نیرو‌های انقلاب جا کرده است. حقیقتا این امر اکنون محل پرسش و تحول است که چگونه ما اصولگرایان اجازه دادیم چنین جریان بی‌تقوایی طی سالیان اخیر نشو و نما بگیرد و اینچنین در برابر نیرو‌های اصیل انقلاب زبان به هتاکی و درشت‌گویی بگشاید.

 

 

 

 

 

 

 

از یاد نبرده ایم که آقای جوانفکر همان فردی است که طی سال‌های حکمرانی جریان دوم خرداد به عنوان کارشناس مسائل سیاسی با روزنامه ایران به گفت و گو می‌پرداخت و سخنانی مطابق میل جریان ساختار شکن بر زبان می‌راند. حال اکنون در سایه تساهل و تسامح بی‌مبنای ما، ایشان این فرصت را یافته است که در دولتی به نام اصولگرایان بر کرسی ریاست یکی از موسسه‌های مطبوعاتی مهم بنشیند و بر نیرو‌های انقلاب بتازد.

آنچه که در باب این لفاظی اخیر بیش از حد جلب توجه می‌کند بر زبان آوردن سخنانی است که پیش‌تر از زبان افراد منتسب به جریان فتنه شنیده می‌شد. آقای جوانفکر با ادبیاتی ساختار‌شکنانه عملکرد قوای رسمی نظام را نه نقد، بلکه نفی و به زیر سوال می‌برد و تمام قد به دفاع از کسانی می‌پردازد که سابقه فساد شان اظهر من الشمس است.
در باب ملک‌زاده که ایشان به بیان نظرات خاصی پرداخته اند بیش از هر چیز این نکته قابل توجه است که سوابق این فرد هیچ نشانه‌ای از اصولگرا بودن ندارد و اساسا این فرد از تیم آقای هاشمی وارد جریان حمدی‌نژاد شد و انواع و اقسام مفاسد مرتکبه وی سالیان سال است که ورد زبان فعالان سیاسی اصولگراست.

شخصی با چنین سابقه مشعشع وارد دولتی که به نام اصولگرایان تشکیل شده می‌شود، فساد‌های جدیدی را مرتکب می‌شود. قوه قضائیه، بنا به وظیفه ذاتی خود وارد عمل می‌شود و وی را بازداشت می‌کند. حال نکته مهم در این بین این است که حامیان وی چه کسانی بوده اند؟

 مصاحبه  جوانفکر به درستی نشان می‌دهد که در دولت آقای احمدی‌نژاد جریان منحرفی وجود دارد که حامی مفسدان و متخلفان است.

بنابراین انتظار صحیح از قوه قضائیه این است که به همان وجهی که متخلفان را کیفر می‌دهد آمران متخلفان را نیز به سزای اعمال خود برساند.

آقای جوانفکر در عرصه سیاسی کشور قطعا مهره قابل اعتنا و مهمی محسوب نمی‌شود. مهم این است که جریانی فاسد امروز چنان صحنه‌آرایی می‌کند که سرپرست روزنامه دولتی در قامت یک رجل سیاسی به لفاظی علیه اصولگرایان می‌پردازد. بنابراین بهتر آن است که سر منشا و ریشه این انحراف را خشکاند. به همان وجهی که ریشه فتنه خشکانده شد.